مهاجرت سرمایههای انسانی، خروج نخبگان و تحصیلکردگان به عنوان یکی از چالشهای اساسی توسعه ای در حوزه جمیعت و بازار کار پیش روی بسیاری از کشورهای در حال توسعه شناخته می شود. این مساله در کشورهای اسلامی نیز تا حدی زیادی مشکل ساز بوده است و بیشتر این کشورها در زمره کشورهای فرستنده سرمایه های انسانی به کشورهای توسعه یافته قرار می گیرند. بطوریکه از دست دادن مدوام سرمایههای انسانی و عدم جبران این فقدان بواسطه عدم جذب نیروی جایگزین از سایر کشورها، می تواند کشورهای اسلامی فرستنده سرمایه انسانی را در میان مدت و بلند مدت با مشکلات بسیاری جدی روبرو سازد.
اما نکته ای که در این بین می تواند مدنظر قرار بگیرد این هست که گروهی از کشورها که در سطح توسعه یافتگی مشابه قرار دارند یا دارای اشتراکات اقتصادی-اجتماعی منطقه ای می باشند، دست به اقدامات سیاستی و مدیریتی هماهنگی منطقه ای زده اند. برای مثال کشورهای عضو اتحادیه اروپا و یا منطقه جنوب شرق آسیا، با هدف مدیریت جریانهای بین المللی جابجائی و مهاجرت سرمایههای انسانی، اقدام به سیاستگذاری، پی ریزی چارچوبهای مدیریتی و قانونی هماهنگ برای مواجه با چالشهای روزافزون ناشی از مهاجرت نامتوازن و نامنظم سرمایه های انسانی و بطور خاص تبدیل تهدیدها به فرصتها در حوزه مهاجرت کرده اند. لذا دستاوردهای قابل توجهی از این چارچوب سیاستی و اقدام مشترک در سطح منطقهای در مواجه با چالش مهاجرت سرمایه انسانی برای این کشورها حاصل شده است.