نفر اول حوزه سلامت در نخستین دوره رقابت علمی کنز
آقای دکتر سعید بهزادیپور، فارغالتحصیل دانشگاه واترلو کانادا و عضو هیئت علمی دانشکده مکانیک دانشگاه صنعتی شریف هستند که با ارائه طرح اکسوپد، ربات اسکلت بیرونی اندام تحتانی، رتبه نخست رقابت علمی کنز در بخش سلامت را بهدست آوردند. دبیرخانه دومین رقابت علمی کنز طی مصاحبهای دوستانه و غیررسمی، مروری کوتاه بر تجربیات علمی و تحصیلی ایشان انجام داده و بهویژه در ارتباط با محصول ارائه شده در نخستین رقابت علمی کنز سوالاتی را مطرح نموده است. متن زیر بخش اول از این مصاحبه میباشد.
تحصیلات در کانادا و بازگشت به ایران
من دوره دکتری را در دانشگاه واترلوی کانادا در گرایش رباتیک و در حوزه کاربردهای صنعتی گذراندم. پس از آن به دانشگاه آلبرتا در شهر اِدمونتون رفتم و به عضویت هیئت علمی درآمدم. تقریبا 5 سال در این دانشگاه بودم و به مرتبه دانشیاری هم رسیدم.
در این مدت به تدریج با رباتیک پزشکی آشنا شده و به سمت آن کشیده شدم. در حوزه توانبخشی مطالعاتی را آغاز کردم و در فضای توسعه فناوری به منظور کمک به افراد معلول فعالیتهایی انجام دادم.
در کانادا از جایگاه علمی مناسب و همینطور شرایط زندگی مطلوبی برخوردار بودم اما از ابتدا هدفم برگشت به ایران بود. کار کردن برای مردم کشورم معنای عمیقتری به زندگیام میدهد. ضمن اینکه دوست داشتم در کنار خانوادهام باشم و فرزاندانم را در ایران بزرگ کنم. همین دو انگیزه عاملی شد که در سال 90 به ایران برگردم و خط پژوهشی رباتیک پزشکی را در دانشگاه صنعتی شریف ادامه دهم.
پروژه ربات اسکلت بیرونی برای اندام تحتانی
مدتی از بازگشت من به ایران و فعالیتم در حوزه رباتیک پزشکی میگذشت که دو تن از دوستان دبیرستانم، آقایان مهندس نقیپور و مهندس حوائجی با پیشنهادی به سراغم آمدند. آنها که چند وقتی بود وارد فعالیتهای تجاری و صنعتی شده بودند، ایده ربات اسکلت بیرونی اندام تهتانی برای افراد ضایعه نخاعی را مطرح کردند. این ربات به فرد ضایعه نخاعی کمک میکرد تا بتواند از روی ویلچر بلند شده و راه برود. بهعبارت دیگر، این فناوری آینده ویلچر محسوب میشد و از آن جاییکه تا حدی فرد ضایعه نخاعی را به زندگی عادی برمیگرداند، مورد توجه قرار گرفته و در چند کشور سرمایهگذاری روی آن آغاز شده بود.
به دلیل سبقه علمیای که در زمینه توانبخشی به معلولان و رباتیک پزشکی داشتم، از طرح آنها استقبال کردم و وارد یک همکاری تیمی شدیم. برای تکمیل تیم در حوزه مهندس کنترل نیز آقای دکتر ازگلی، یکی دیگر از دوستان دوران دبیرستان که سبقه دانشگاهی داشت نیز به ما اضافه شد و پروژه توسعه فناوری اسکلت بیرونی آغاز گردید.
تیم تشکیل شده از نظر دانش و تجربه صنعتی تکمیل بود اما برای ادامه حیات نقص بزرگی داشت و آن هم کمبود سرمایه برای تحقیقوتوسعه بود. کسبوکارهایی که در لبة فناوری قراردارند بهدلیل ریسک زیادشان، بهسختی مورد توجه سرمایهگذاران قرار میگیرند. اما خوشبختانه پروژة ما خیلی زود مورد توجه یک سرمایهگذار خصوصی قرار گرفت و منابع اولیه برای تحقیقوتوسعه تامین گردید. این همکاری منجر به تشکیل شرکت دانش بنیان پداسیس، متشکل از تیم 4 نفر ما و البته تعدادی از دانشجویان نخبه دانشگاه تربیت مدرس و صنعتی شریف گردید.
تکامل محصول
پس از شکل گیری شرکت، کار بر روی ربات اسکلت بیرونی آغاز شد و پس از یک سال تلاش و فعالیت، نمونه اولیه ربات تولید شد که نام تجاری آن را اِکسوپد گذاشتیم. اکسوپد مانند یک لباس پوشیده شده و به رانها، پاها و اطراف لگن متصل میشود. این لباس توسط عملگرهایی که در اختیار فرد معلول قرار میگیرند، قابل کنترل هستند. با کمک این ربات، فردی که قطع نخاع است میتواند از روی ویلچر بلند شود، قدم بردارد و راه برود.
پس از ساخت نمونه اولیه، کار ادامه پیدا کرد و پس از چند ماه نمونه دوم که بتواند بر روی بیمار تست شود ساخته و به تدریج تحت نظر درمانگرها روی بیماران مورد بررسی قرار گرفت.
با موفقیت در آزمون نمونه دوم، بررسیهای بالینی دستگاه آغاز گردید که طی آن باید ایمنی و موثر بودن ربات تأیید میشد. مطالعات بالینی چالشهای زیاد و مسائل پیشبینی نشدة زیادی در پی داشت. به عنوان مثال باید بیمارانی راضی به استفاده از دستگاه میشدند؛ باید مجوزهای مختلف مانند مجوز کمیته اخلاق گرفته میشد؛ پزشکان و درمانگرهایی باید ربات را می فهمیدند و راضی به همکاری و استفاده از آن میشدند. همه این موارد مطالعات بالینی را واجد پیچیدگیهای لجستیکی بالایی میکرد که موجب افزایش زیادی در هزینه و زمان تحقیقات شد.
به عنوان مثال اداره کل تجهیزات پزشکی که باید استاندارد این محصول را صادر میکرد، بدلیل عدم تجربه قبلی در محصولات مشابه، در تعیین شاخصهای ارزیابی دچار مشکل بود. بعد از معطلیهای بسیار، از ما خواستند ربات را روی 100 بیمار تست کنیم تا مفید بودن دستگاه احراز شود. گفتن 100 عدد بیمار راحت است، اما اجرای آن علاوه بر هزینه، حوصله و استقامت زیادی میطلبید؛ چرا که استفاده از این دستگاه، مانند یک وسیلة نقلیه نیازمند آموزشها و تمرینات زیادی بود و هر بیمار حداقل به 10 جلسه آموزش و تمرین فشرده نیاز داشت.
یکی از تجربیاتی که در مطالعات بالینی کسب کردیم این بود که فناورانی که میخواهند وارد حوزه سلامت شوند و پیشینه مطالعاتی متفاوتی با بالین دارند باید حتما افراد متخصص در مطالعات بالینی را در کنارشان داشته باشند. و الا مسیر طولانی مطالعات بالینی بسیار طولانیتر خواهد شد. تجربة دیگرم، نحوة متقاعد کردن بیماران بود. اساسا آزمودن هر محصول جدید، به ویژه در حوزه سلامت، نگرانیهایی دارد و باید بیماران را به روش مناسبی توجیه کرد. ما برای توجیه بیماران و کاهش ترسشان فیلمهایی از عملکرد دستگاه تهیه کردیم و به آنها نشان دادیم که این اقدام کمک زیادی در پیشبرد کارهای بالینی ما کرد.