نفر اول حوزه آب و محیط زیست در نخستین رقابت علمی کنز
آقای دکتر صادق صادقزاده، فارغالتحصیل دکتری مکانیک از دانشگاه علموصنعت هستند که با ارائه طرح سامانه هیبریدی تولید آب از رطوبت هوا رتبه نخست رقابت علمی کنز در بخش آب و محیطزیست را بهدست آوردند. دبیرخانه دومین رقابت علمی کنز طی مصاحبهای دوستانه و غیررسمی، مروری کوتاه بر تجربیات علمی و تحصیلی ایشان انجام داده و بهویژه در ارتباط با محصول ارائه شده در نخستین رقابت علمی کنز سوالاتی را مطرح نموده است. متن زیر بخش اول از این مصاحبه میباشد.
مزیتها و معایب روش اتمسفریک واتر جنراتور
روش ما در مقایسه با تصفیه آب به روش اسمز معکوس (RO) هزینهای دو تا سه برابری دارد اما نکتهای که روش ما را به نسبت روش تصفیه آب دریا به صرفه میکند این است که لازم نیست برای انتقال آب کیلومترها لوله کشی اتفاق بیفتد یا لازم باشد به وسیله تانکر کیلومترها آب جابه جا شود.
ما دستگاه را در 3 مقیاس خانگی، نیمه صنعتی و صنعتی با ظرفیت های 50 لیتر در روز، 500 لیتر در روز و 2500 لیتر در روز برای استفاده های خانگی، آپارتمانی یا بلوکی و روستایی طراحی کرده بودیم به طوری که دستگاه در محلی مستقر میشد و آب را از هوا میگرفت و برای مصرف شرب مردم تصفیه میکرد. این روش از جهت پدافند غیر عامل نیز مزیت بیشتری داشت و آب یک روستا یا یک منطقه را به یک خط لوله یا یک تسویهخانه وابسته نمیکرد.
علیرغم تمامی این مزایا، نمیتوان انتظار داشت که مردم جنوب کشور، بهخصوص در مناطق روستایی، خریدار این دستگاه باشند و این خدمات عموما جزو خدمات عمومی بوده و برعهده دولتها میباشد. به عنوان شاهد، در سال 95 شخصا به میان مردم در استان هرمزگان میرفتم و مشکلاتشان را در زمینه تامین آب میپرسیدم. بلا استثنا میگفتند خیلی مشکل داریم و حاضریم پول بدهیم تا مشکل حل شود. در ادامه وقتی میگفتم اگر یک دستگاهی به شما بدهیم که روزی 50 لیتر آب بدهد و 5 سال هم بدون نیاز به تعمیر کار کند، آیا حاضرید 5 میلیون تومان هزینه کنید؟ در پاسخ اغلب افراد به کنایه می گفتند ما اگر 5 میلیون تومان داشتیم میرفتیم یک پراید میخریدیم و مسافرکشی میکردیم! مشکل آب برای اغلب این مردم طاقتفرسا بود اما پرداخت 5میلیون تومان نیز امکانپذیر نبود.
ما هم نمیتوانستیم قیمت را کمتر کنیم چون مقیاس تولیدمان زیاد نبود. از طرفی نمونه مشابه در آن زمان 2000 دلار قیمت داشت و با قیمت ارز آن زمان حدود 8 میلیون تومان در میآمد. تعداد محدودی هم که وارد ایران شده بود آنزمان با قیمت 12 میلیون تومان در حال فروش بود. بنابراین قیمت ما زیاد نبود.
با توجه به این که ما نمیتواستیم قیمت را کمتر کنیم رفتیم سراغ سازمانهای مختلف برای اینکه آنها را توجیه کنیم تا برای خرید دستگاه یارانه بدهند. مثلا وام بدهند یا نیمی از هزینه را تقبل کنند. پیش بنیاد برکت، مسئول دفتر رئیس جمهور، وزارتخانه نیرو، بیت رهبری و غیره رفتیم. نهایتا موافقتهایی شد اما به بحران خرمشهر و خوزستان خوردیم. در آن جا گفتیم خرمشهر با این که رطوبت کمتری از جنوب شرق دارد اما باز میشود از دستگاه ما استفاده کرد اما با این استدلال که بحران امنیتی شده است و نمیتوان حل آن را طولانی کرد، طرح ما پس زده شد و چند صد میلیارد تومان برای لوله کشی و تأمین آب هزینه شد.
شاید سوال شود که چرا برای اجرای این پروژه این همه دوندگی میکنید. در پاسخ باید بگویم که تیم ما برای ساخت این دستگاه سختیهای زیادی تحمل کرده و بچهها برای اینکه بتوانند نمونه صنعتی را بسازند شبانه روز زحمت کشیدهاند. این زحمات امروز به دستگاهی منجر شده که کارایی بالایی دارد و میتواند مشکل آب بسیاری از مناطق کشور را برطرف کند. ما به دنبال این هستیم وقتی که کشور نیاز به این سیستم پیدا کرد مجبور نشود دستش را در مقابل بیگانگان دراز کند. اخیرا یک پژوهشکده محیطزیست در کیش راه اندازی کرده و دستگاه را به آن جا بردهایم و در حال انجام برخی تستها هستیم و امیدواریم با توجه به سهولت سرمایهگذاری در کیش ابتدا طرح را در آن جا تجاری کنیم و بعد بتوانیم آن را به سرزمین اصلی وارد کنیم.
نفت مهمترین رقیب
در اکثر نوآوریها، نفت مهمترین رقیب محسوب میشود؛ زیرا با وجود پول نفت، صرفهجویی و تولید اقتصادی اهمیت خود را از دست میدهد. به نظرم مهمترین رقیب این دستگاه هم نفت است. تامین و انتقال آب مناطق مختلف جنوب کشور با استفاده از تانکر آب اقتصادی نیست و اگر پول نفت نبود شاید کسی حاضر نمیشد مشکل آب صدها روستا در چابهار، در نزدیکی بندرعباس، بوشهر و حتی خود بوشهر را با این روش حل کند؛ بلکه به سراغ روشهایی مثل روش ما میرفت و آب را در محل تولید میکرد. به نرخ سال 97، روش ما آب را برای 5 سال طول عمر دستگاه، لیتری 50 تومان تحویل مردم میداد. در همان سال با سرمایه گذاری دولت، آب بدون درنظر گرفتن هزینه حملونقل همان لیتری 5 تومان تحویل مردم میشد. گویی چون هزینة حملونقل با منابع عمومی تامین میشد اهمیتی نداشت و لازم نبود در قیمت تمام شده محاسبه شود! در حالیکه واقعیت این بود که آب با لیتری 70، 80 تومان به دست مردم میرسید. این محاسبه را که به مسئولین امر میگفتیم پاسخ میدادند هزینه انتقال را جای دیگری میدهد و به ما ربطی ندارد! لذا به نظر من مهمترین رقیب ما در شرایط کنونی همان نفت است که در بسیاری مواقع به جای اینکه پشتیبان فناوریهای جدید باشد، به عنوان رقیب و مانعی برای آنها محسوب میشود.
اخیرا دو نفر از ایرانیان مقیم آلمان با فاصله سهچهار سال از طرح ما، سیستم مشابهی را توسعه دادند و با توجه به مشکلی که کشورهای آفریقایی در تأمین آب دارند – و از پول نفت هم بیبهره هستند – این دستگاه در این کشورها مورد توجه قرار گرفته و کسبوکارشان در آنجا توسعه پیدا کرده است. این طرح حتی در آلمان به دلیل مزیتهایی که ایجاد میکرده، از یکی از نهادهای مرتبط جایزهای دریافت کرده است.
تکمیل و ارتقاء دستگاه
با وجود اینکه دستگاه ما نهایی شده و قابلیت استفاده دارد اما به دلیل روحیه پژوهشی تیم، مدام در حال تکمیل و ارتقای دستگاه هستیم. در این زمینه کارهای مختلفی در حال انجام است و بر روی مدل تبدیل آب از هوا، استفاده از مواد جدید مانند افزودن گرافن به مواد تصفیه کننده و بهبود عملکرد دستگاه در حال تحقیقیم. به عنوان مثال به دنبال راهکاری هستیم که دستگاه مصرف برق کمتری داشته باشد و هزینه تعمیر و نگهداریش نیز کاهش یابد؛ اگرچه در همین وضعیت فعلی نیز دستگاه ما از نظر تعمیر و نگهداری بهتر از سیستم اسمز معکوس عمل میکند. برخی از این تلاشها در مقیاس آزمایشگاهی به نتیجه رسیده است اما در مقیاس صنعتی هنوز نهایی نگردیده و تحقیقات ادامه دارد.
جایزه کنز
بنده با رقابت کنز از طریق یکی از دوستانی که در معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری بودند آشنا شدم؛ البته بعدا اطلاعیه آن به دانشگاه هم آمد اما ما زودتر متوجه شدیم و شروع به آمادهسازی مستندات خودمان کردیم. با توجه به گستردگی تحقیقات، یک چالش در خصوص اینکه کدام پروژه را بفرستیم داشتیم و در نهایت تصمیم گرفتیم کارهایی که در زمینه آب کردهایم را برای جایزه کنز ارسال کنیم.
در رقابت کنز با افراد دیگری که در حوزه ما کار میکردند آشنا شدیم و فکر میکنم این رقابت فرصت خوبی برای شبکهسازی فراهم میکند. بهخصوص حضور پژوهشگران خارجی باعث میشود شبکهسازی و همکاریهای علمی، فراتر از مرزها و در سطح بینالمللی دنبال شود. البته معتقدم اگر رقابت تخصصیتر شود این هدف بهتر محقق میشود.
از نظر شکل اجرا نیز این رقابت برای من جالب بود. شکل دریافت آثار در قالب ویدئو، مراحل داوری و حتی نحوه ارائه روز پایانی برای من خاطره انگیز است. خاطرم هست در روز نهایی رقابت، زیر نور پروژکتوری ارائه کردم که مثل خورشید پر نور بود. تقریبا هیچ چیزی نمیدیدم و گویی فقط خودم در آن سالن حضور داشتم. با این که در برنامههای تلویزیونی مختلفی شرکت داشتم اما هیچ وقت پروژکتوری به آن قدرت ندیده بودم. من از آن به بعد وقتی چشمم به خورشید می افتد یاد آن پروژکتور میافتم! وقتی که ارائهام تمام شد، رفتم پیش مجری و گفتم دست من را بگیر که نیفتم چراکه جایی را نمیتوانم ببینم.
داستان کنز بعد از روز پایانی هم ادامه داشت. چندی بعد ایمیلهایی از هند، مالزی و مصر دریافت کردم که به واسطه رقابت کنز با من آشنا شده بودند و یک سری سوالات در مورد دستگاهم داشتند. آنها تُجاری علاقهمند به سرمایهگذاری در این حوزه بودند و اطلاعاتی از طرح ما و احتمالا طرحهای مشابه جمعآوری میکردند. فکر میکنم اینها ظرفیتهای بزرگ جهان اسلام است که لازم است بهتر و بیشتر بر روی آن کار کنیم. این رقابت برای من حداقل این باور را ایجاد کرد که باید مسائل را در سطح جهان اسلام دید و در این راستا تلاش کرد.
پیشنهادات برای رقابت کنز
خوب است در دورههای بعدی بخشی از هزینههایی که صورت میگیرد، صرف توانمندسازی افراد برای حضور بهتر در رقابت شود. در این رقابت افرادی آمدند که طرحهای قابل اعتنایی داشتند اما توانایی کافی برای ارائه خوب طرحشان نداشتند.
همچنین پیشنهاد میکنم باتوجه به ماهیت بینالمللی این رقابت، از برندگان ایرانی و غیرایرانی آن در رویدادها و سفرهای خارجی به منظور توسعه همکاریهای علمی بینالمللی استفاده شود. تابلو دانشمندان جوان جهان اسلام، محور مشترک و بدون مناقشهای است که میتواند موضوع همکاری کشورهای جهان اسلام قرار گیرد.
پیشنهاد دیگرم تشکیل یک مجمع یا انجمن از برگزیدگان رقابت کنز است که بتوانند در کنار هم به صورت مجازی جمع شوند و شاید بتوانند در کنار هم کارهای مشترکی تعریف کنند.